کتاب فلسفه ترس

اثر لارس اسوندسن از انتشارات گمان - مترجم: خشایار دیهیمی-بهترین کتاب ها و نمایشنامه های فلسفی

در این کتاب اسوندسن به بررسی جنبه‌های مختلف احساس ترس و تاثیرات اجتماعی آن پرداخته، آنچنان‌که در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «ترس یکی از مهم‌ترین عوامل قدرت است، و کسی که بتواند در جامعه سمت و سوی ترس را معین کند، قدرت زیادی بر آن جامعه پیدا می‌کند. شاید بتوان همصدا با آگامبن گفت که ما امروزه همیشه در یک حالت اضطرار زندگی می‌کنیم که در آن یادآوری خطرهای جدی تقریبا نقش ورق حکم یا برگ برنده را دارد و این ورق چیزی را که می‌برد، حقوق دموکراتیکِ به رسمیت شناخته شده است.»‏


خرید کتاب فلسفه ترس
جستجوی کتاب فلسفه ترس در گودریدز

معرفی کتاب فلسفه ترس از نگاه کاربران
یکم - لبّ کلام کتاب یه جمله است : انسان عصر مدرن، در فرهنگ ترس می زیید و همه چیز را از منظر ترس می نگرد و همه ی پدیده ها را بر مبنای ترس تفسیر و توجیه میکند

دوم - انسان عصر حاضر به جای آنکه هم چون نیاکانش ترسیدن را نوعی ناسازگاری با محیط پیرامونش بداند و درصد نرترس بارآوردن فرزندان خود باشد، علاقه مند است که بیش از پیش از همه چیز و همه کس بترسد. «به نظر میرسد که ما یه گونه ای وسواس آمیز دلمشغول هر خطر قابل تصوری شده ایم.ما از خطرها فقط ترس نداریم بلکه آن برای ما به نوعی سرگرمی تبدیل شده اند.» و البته این ناشی از یک اندیشه به ظاهر طبیعی و پذیرفته شده در پس ِ پشت ذهن انسان عصر مدرن است و آن این که ما بیش از هر زمان دیگری در معرض خطر هستیم و آینده وضع از این هم بدتر میشود، نتیجتا باید نگران خودمان باشیم و بترسیم. از نقش رسانه ها در ترویج و توسعه هر چه بیشتر ترس نباید غافل شد، گویی که آدمیان امروز هم چندان بدشان نمی آید ، بلکه آنها خبرهایی را معتبرتر میدانند که منفی تر و ترسناک ترند.«ترس با ترسیدن ماست که شروع می شود.ترسیدن از فلان چیز و بهمان چیز اما این ترس شامل تعداد زیادی از چیزها میشود و به پدیده های هرچه بیشتری تسری پیدا میکند.آن وقت دیگر ترس بدل به منظر عمومی زندگی می شود.»

سوم - ترس به صورت پدیده ای تکاملی ظهور کرده است چرا که هر آنکه فاقد قوه ی ترس باشد محکوم به زوال نسل است.ترس نشان از علاقه و حبّ ما به چیزها و کسان است. ترس مصری ست، ترسیدن از فلان چیز و بهمان چیز شروع شده و زمانی که این ترس ها افزایش یابند تبدیل به عرف و یک منظر عمومی خواهند شد. ترس همیشه با پیش نگری و آینده بینی نسبت به درد و صدمه و مرگ احتمالی توام است.ترس جذاب است، نیچه می گوید: ملال و عدم جذابیت دنیای ما از آن روست که دیگر آدمی به اندازه ی گذشته و گذشتگان نمی ترسد. ترس جنبه هایی از زیبایی شناختی و جنبه هایی از لذت و وجد دارد و برخی چونان به ره ِ اغراق رفته اند که قتل را از زیباترین و هنرمندانه ترین صحنه ها می دانند ، البته نه از نگاه قربانی بخت برگشته که از نظرگاه ِ قاتل و در نظر ایشان هر چه شیوه ی قتل دهشتناکتر و ترسناکتر ، زیباتر.

چهارم - برخی ابتذال فزاینده ی ملال در عصر حاضر را ناشی از فرهنگ ترس می دانند ، اما ترسی که خفیف و کم رمق است فلذا ترس های شدیدتر علاجی برای ملال خواهند بود یا دست کم آن را تخفیف می دهند!! از این روست که آدمیان عصر حاضر رو به ژانر وحشت در فیلم و کتاب و بازی می آورند... این مضحکه بیشتر به حکایت کسی می ماند که چون پس از خوابیدن بسیار بیدار شد برای رهایی و رفع خستگی ِ ناشی از خواب زیاد ، رفت تا دوباره بخوابد !

پنجم - ترس بهترین ابزار برای اعمال قدرت و حکومت است؛ تنها کافی ست که شهروندان را بترسانیم که از زمین و زمان زندگی شان در خطر است، اینجاست که آنها برای رهایی از ترس این خطرات خیالی (یا دست کم خطرات بالقوه ای که اکثرا درجه ی احتمال وقوعشان نزدیک به صفر است)، بی چون و چرا خود را به دامان حاکمان خویش انداخته و به زعم خود از ترسی بزرگتر به ترسی کوچکتر (استبداد) پناه می برند ... چیزی که جز محدودسازی ِ دامنه آزادی هاشان در پی نخواهد داشت..

ششم - این دومین کتاب است که از لارس اسوندسن ، فیلسوف نروژی خواندم (اولی کتاب کار از همین مجموعه نشر گمان بود)، قلمی عمیق، تحلیلی و همه سونگر دارد و تلاش برای بررسی مصداق های حقیقی زندگی روزمره در بحث مورد نظر، به ملموسی و شیرینی کتابهایش افزوده ... بی تردید در آینده نزدیک به سراغ کتاب فلسفه ملال خواهم رفت

مشاهده لینک اصلی
در ستایش و معرکه بودن این کتاب سخنی نیست. لارس اسوندسن در ابتدا با مخاطبان یک اتمام حجت فرمودند که کتاب های به اصطلاح زرد که شامل 20 راه برای خوشبختی 60 راه برای موفقیت و غلبه بر اظطراب و زندگی اجتماعی و شخصی منبع خوبی برای گسترش جهان بینی یک فرد نیست صرفا اینها کتاب های بالای تاقچه برای قمپز در کردن است و خطرناک نیز هست چون افراد را از اندیشیدن به مسائل و مشکلاتشان و در کل درک معاف می کنند.
عادات وصف هایی امکانی برای ادراک حسی هستند، اما در عین حال دایره فهم و درک ما را تنگ تر می کنند.
*
اعتماد نوعی سرمایه اجتماعی است.
*
اعتماد نیاز به انگیزه و توجه دارد.
*
در اعتماد نوعی انتظار نهفته است که آن طرف دیگر چگونه عمل خواهد کرد.
*
اعتماد نمی تواند مطلق باشد بلکه همیشه درجات دارد یعنی ما همیشه فلان قدر اعتماد به کسی داریم.
*
ما یاد گرفتیم که اگر اعتماد کنیم، کل زندگی مان را به دست کسی دیگر می سپاریم.

*اعتماد همیشه پیوندی با استقبال از خطر دارد.
*اعتماد در فرهنگ ترس سخت آسیب می بیند.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب فلسفه ترس


 کتاب داعیه های هنر
 کتاب فیلسوف امریکایی
 کتاب فلسفه ی مراقبت
 کتاب درآمدی بر هرمنوتیک بایبلی معاصر
 کتاب عقل و جهل
 کتاب چگونه خود را نکشید