کتاب جمهور

اثر افلاطون از انتشارات علمی و فرهنگی - مترجم: فواد روحانی-بهترین کتاب ها و نمایشنامه های فلسفی

Presented in the form of a dialogue between Socrates and three different interlocutors, this classic text is an enquiry into the notion of a perfect community and the ideal individual within it. During the conversation, other questions are raised: what is goodness?; what is reality?; and what is knowledge? The Republic also addresses the purpose of education and the role of both women and men as guardians of the people. With remarkable lucidity and deft use of allegory, Plato arrives at a depiction of a state bound by harmony and ruled by philosopher kings.


خرید کتاب جمهور
جستجوی کتاب جمهور در گودریدز

معرفی کتاب جمهور از نگاه کاربران
Πολιτεία = The Republic, Plato
The Republic (Greek: Πολιτεία, Politeia; Latin: Res Publica) is a Socratic dialogue, written by Plato around 380 BC, concerning justice (δικαιοσύνη).
تاریخ نخستین خوانش: دوازدهم ژوئن سال 1976 میلادی
عنوان: جمهوری؛ اثر: افلاطون مترجم: فواد روحانی؛ در سالهای 1335 و در سال 1348 توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب در 648 ص؛ و توسط انتشارات
علمی فرهنگی در سال 1368 و در سال 1379 و چاپ نهم آن در سال 1383، چاپ دهم 1384 و ... و چاپ چهاردهم در سال 1392 منتشر شده، موضوع: نقد و تفسیر جمهوریت، علوم سیاسی کهن - سده چهارم پیش از میلاد
عنوان: جمهوری افلاطون؛ اثر: افلاطون؛ مترجم: محمدحسن لطفی؛ مشخصات نشر: تهران، ابن سینا، 1353، 10 جلد در یک مجلد؛ در چهارده و 549 ص؛ کتاب شامل 10 نمایشنامه به صورت گفتگو؛ میان سقراط و افراد دیگر است و در آن به مسایلی از قبیل: عدالت، نوع حکومت، و حقیقت، پرداخته شده؛ گفتگوی نخست با کفالوس است؛ و کتاب دوم با سخنان گلاوکن آغاز می‌شود؛ و کتاب سوم چگونگی تربیت پاسداران است؛ و ...؛ ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
دوستانِ گرانقدر، با وجودِ شناختی که از «افلاطون» به وسیلۀ مطالعه در تاریخ و رویدادهایِ زمانِ او، بدست می آوریم، بدونِ تردید افلاطون موجودی مغرور و مخالفِ دانش و هنر بوده است، و اگر حرفِ درست و مثالِ زیبایی، در این کتاب آمده باشد نیز، از نوشتنِ سخنانِ استادِ بزرگوار « سقراط» بدست آمده است، چراکه « افلاطون»، که با پیشرفتِ دانش و اندیشمندانی چون « دمکریت» مخالف بود و نظریه هایِ علمی مثلِ « هیچ چیز از هیچ حادث نمیشود» و یا نظریۀ « اتمی» دمکریت را شیطانی و مخالفِ دین و مذهب و فسادِ بشر، قلمداد میکرد، نمیتواند دارایِ سخنانِ اندیشمندانه باشد، زیرا در عمل چیزِ دیگر انجام داده بود
بهر حال دوستانِ عزیز، سخنی از این کتاب انتخاب کردم که برایِ درکِ بهترِ شما، آن را به زبانِ ساده و با اندک تغییراتی در زیر نوشتم و به حال و روزِ برخی از مردمِ عرب پرستِ ایران نیز شباهت دارد که از کودکی احکامِ غیرِ اخلاقی و غیر عقلانیِ اسلام را از پدر و مادر به ارث برده و همچون موجوداتِ بیخرد و مقلّد، شعارها و اعمالِ عرب هایِ نادان را تکرار میکنند و از انجام ندادنِ آن اعمال بیم و هراس دارند، انگار هیچ وقت نمی خواهند آگاه شده و از این باتلاقِ عمیق خارج شوند
------------------------------------------------
عزیزانم، تصور کنید غاری وجود دارد که از سوراخِ غار نور به درونِ غار میتابد، در این غار افرادی از زمانِ خردسالی زندانی هستند و دست و پا و گردنِ آنها را با زنجیر بسته اند، طوری که نمیتوانند به اطراف نگاه کنند، و تنها میتوانند دیوارِ روبه‌رویِ خود را مشاهده کنند... در بالا و پشتِ سرِ زندانیان آتشی فروزان است که نورِ درونِ غار از آن تأمین میشود، بینِ زندانیان و آن آتش، راهی وجود دارد و در امتدادِ آن، دیوارِ کوتاهی کشیده اند که بی شباهت به پردۀ خیمه شب بازی نیست
مردم از کنارِ آن دیوار گذر میکنند و انواعِ گوناگونِ اشیاء و مجسمه هایِ انسان و حیوان را با خودشان حمل میکنند، برخی از آن افراد که اشیاء را در دست دارند با یکدیگر صحبت میکنند و بعضی دیگر ساکت هستند
هنگامی که این افراد با اشیاء در دستشان از کنارِ آن دیوارِ موردِ نظر عبور میکنند، سایۀ اشیایی که همراهِ خود دارند به رویِ دیوارِ غار و روبرویِ صورتِ زندانیان بازتاب پیدا میکند و وقتی برخی از آن افرادِ رهگذر با هم صحبت میکنند، زندانیانِ بیچاره تصور میکنند که هر یک از این صداها متعلق به شیئی میباشد که روبرویِ آنها و در رویِ دیوار نمایان شده است
حال اگر برخی از این زندانی ها، آزاد شوند و به دهانۀ غار برسند، به محضِ دیدنِ نورِ خورشید، چشمانشان به دلیلِ عادت نداشتن به روشنایی اذیت میشود و اصلاً نمیتوانند آن اشیایی که قبلاً میدیدند را ببینند، به همین دلیل از ترس سریع برمیگردند به داخلِ غار و باز در همان جهل و نادانی باقی میمانند و همچنان به سایۀ اشیاء نگاه میکنند... ولی در این میان عده ای از آن زندانیانی که رها شده بودند به غار برنمیگردند و آنقدر تحمل میکنند تا چشمانشان به نور عادت میکند و سپس متوجهِ حقیقت شده و میفهمند که تا به حال فقط سایۀ اشیاء را مشاهده میکردند، نه خودِ حقیقیِ آنها را... و صداها نیز متعلق به انسان ها بوده است... درست است که ابتدا ممکن است که دچار سرگردانی شوند، ولی بالاخره با حقیقت روبرو شده و آگاه میگردند
سپس آن افرادِ آگاه شده به غار باز میگردند و حقیقت را برایِ کسانی که در غار هستند بازگو میکنند، ولی آن احمق ها و ترسوهایی که در غار ماندند به آنها میخندند و آنها را مسخره میکنند و میگویند: در بیرونِ غار نور به چشمانِ شما تابیده و چشمانِ شما فاسد شده است، خوب شد ما بیرون از غار نماندیم، وگرنه همچون شما دیوانه میشدیم
در این میان ممکن است کسانی که آگاه شده باشند بخواهند زنجیرِ بقیۀ زندانی ها را باز کنند و آنها را نجات دهند، ولی همان ترسوهایِ احمق و نادان با آنها مبارزه کرده و به اسمِ گناهگار کمر به ریختن خونِ آنها و کشتنِ آن انسانهایِ آگاه شده، میبندند

دوستانِ خردگرا، امیدوارم با بیانِ این مثال جرقه ای در ذهن عده ای زده باشم که به مانندِ کسانی هستند که از بندِ زنجیر رها شده اند، ولی میترسند که از غار و تاریکی و جهالتِ دین و مذهب خارج شوند
<پیروز باشید و ایرانی>


مشاهده لینک اصلی
آیا تلاش برای تعیین نحوه زندگی انسان به طوری کوچک است که در چشمان شما قرار دارد؟ برای تعیین اینکه چگونه زندگی هر یک از ما به حداکثر مزیت می تواند منتقل شود؟ (1.344d) بنابراین من پیشنهاد می کنم که ما در مورد ماهیت عدالت و بی عدالتی، ابتدا به عنوان آنها در دولت ظاهر شویم، و در مرحله دوم، در فرد، از بزرگتر به کمتر و مقایسه آنها. (2.368 € 369) جمهوری: عذاب\nâ € œThe امن ترین توصیف کلی از سنت فلسفی اروپا این است که آن را از مجموعه ای از پانویس ها به افلاطون تشکیل شده است. \"Alfred North Whitehead جمهوری جمهوری مشهور جمهوری یا احترام، دروغ و یا فقط ساده نادیده گرفته شده است. با وجودی که این فضای مجازی را حفظ می کند، اغلب اوقات مورد سوء استفاده قرار گرفته است و متهم به فریبندگی، نژادپرستی، نخبه گرا، خدشه دار شدن، ماهیت ضد دموکراتیک، فهرست بی پایان است. اما این فراتر از شک و تردید است، یکی از آثار برجسته فلسفی است و تقریبا تمام متفکران بزرگ از آن زمان به نقل و نقل، اشاره یا اقتباس شده است. ایده های سقراط دارای پسری است که طولانی و متنوع است به عنوان سفر هزار ساله برای روح در داستان معروف Er. فهرست کامل تأثیرات فهرست غیرمستقیم است، اما Whiteheads نقل قول (مقدمه ای برای این بررسی) طعم مناسب می دهد. تأثیر عملی جمهوری به اندازه گیری آن از تاثیر آن بر نظریه اندیشی متفکران بعد سخت تر است - در طول قرن ها افراد در افلاطون کشف کرده اند که الهام بخش برای انجام اصلاحات سیاسی یا اجتماعی یا آموزشی هستند و از آن به عنوان تپش برای تفکر بسیار انقلابی و اعمال. جمهوری علاوه بر تمام تحلیل های گزاره ای، و همچنین تفسیر های بی شماری خلاق، که چشم انداز ما را در مورد امکانات، محدودیت ها و اندام های آینده شکل داده است، الهام بخش بوده است. نمادهای بسیاری از جوامع utopian و همتایان دودویی خود، از توتومای توماس More به Jonathan Swift - Gullivers سفر به آلدوس هاکسلی، جهان شجاع جدید به جورج Orwell در سال 1984، ریشه خود را در ایده آل شهر توسط سقراط، گلاوكون و آدئيمانتوس به شهرت رسيده است. فیلم های معاصر مانند Gattaca و The Matrix ممکن است الهامبخش مستقیم به جمهوری نداشته باشند، اما آنها در یک سنت طولانی از آثار هنری شرکت می کنند که در نهایت نگرانی های خود را به مسائل سیاسی، اجتماعی و متافیزیکی مطرح شده در جمهوری مطرح می کنند. اما علی رغم همه این، کار اصلی حفظ شهرت برای دشوار و سخت برای نفوذ است. این بدان معناست که محققان این رساله ی درخشان را که بیشتر به آن متمایل شده اند اختصاص داده اند، و این تاسف است. در هر صفحهای، تعادل بزرگی وجود دارد، زیرا شما مشتاقانه سعی می کنید که راه خود را از طریق سقراط، پیش بینی کنید، اکنون حدس زده اید، اکنون در حال شکست خوردن است، اما همیشه در لبه صندلی های خود درخشندگی عقل و خرد اوست. گفتگوها با مراقبت و ظرافت تقریبا باور نکردنی ساخته می شوند. درام بسیار جذاب و جذاب است، حتی در پاسخهای سهام به سوالات نظری یا لفظی. هرگز مجاز به نشستن و جذب غیرقانونی نیست، بلکه مجبور است به طور مداوم با گفت وگو ارتباط برقرار کند. این به همان اندازه سرگرم کننده است که به عنوان یک نمایشنامه شکسپیر خوانده شود. جمهوری توهینآمیز به منظور بررسی بعضی از دلایل این که جمهوری به عواطف مدرن آسیب می رساند: بیشتر ناراحتی های معاصر با دولت افلاطونی، از تداوم سانسور خود، سیستم، و غیره اما این ها به نحوی سوء تفاهم های تاسف آور هستند. خواندن نزدیک متن، روشن می سازد که این توضیحات تمام پهنه های افلاطونی به عنوان نماینده ای نیست که از آن ساخته شده باشد. به عنوان مثال، سیستم کست که برای اولین بار مقصر است، به سختی یک سیستم ارثی سختگیرانه است، اما یک نظام سختگیرانه و سختگیرانه که بسیار برابر با آنچه که تا به امروز دیده شده، بسیار برابر است. این شامل یک تست دقیق از آزمون (مشابه تست های توانایی امروز) است که بر اساس آن هر فرد باید مورد قضاوت قرار گیرد (و مخالفین آزمون های IQ ممکن است آرام باشند - این به معنی بسیار معجزه امتحان عملی است). همچنین رندر محبوب از عنوان به عنوان \"جمهوری\" خود را تاسف است، به آن یک آشکار سیاسی و ایدئولوژیک آشکار است. در نسخه های خطی و استنادات باستان، عنوان جمهوری به عنوان پولیتیا (â € œConstitutionâ €) یا Politeiai (â € œConstitutionsâ €) داده می شود؛ Peri dikaiou (به معنای واقعی کلمه \"با توجه به آنچه که درست است\") گاهی اوقات به عنوان یک عنوان جایگزین عنوان شده است. جمهوری Misunderstood برنامه ریزی کرده بود که ضربه ای با دفاع ضربتی از جنبه های متهورانه ترین جمهوری جمهوری، اما این نقطه من نیست آرزو می کنم اینجا بمونم اشتباه اصلی در انتقاد از جمهوری این است که فرض کنیم این به معنای یک رساله سیاسی در وهله اول باشد. این نیست. کل استدلال از یک سوال از شناسایی آنچه «جاسوسی» است و از این قرار است که آیا برای زندگی «زندگی واقعی» سودمند است، آغاز می شود. این محرک است â € ~ چرا و â € ~Howâ € ™ به تنها و â € œWhatâ € این است که â € œJusticeâ € ™ به هر حال؟ این همان چیزی است که سقراط می خواهد کشف کند. او در این اکتشاف در مسیرهای مختلف قرار دارد. او از استعاره ها - از دولت (به عنوان بزرگترین تظاهرات) استفاده می کند ...

مشاهده لینک اصلی
در نهایت در حال حاضر و توانایی دیدن کتاب به عنوان یک استعاره برای توسعه اخلاقی مدنی و شخصی دشوار است. این کتاب فقط مفید است اگر شما ردیابی تاریخ ایده ها، که من نیستم. دولت افلاطون در اینجا توضیح می دهد یکی از مواردی است که تقریبا در همه جنبه های بسیار مهیج است. هنر و فرهنگ به شدت برای اهداف تبلیغاتی کنترل می شود. یک ناتوانی کامل برای مشاهده دولت باز و شفاف به عنوان یک گزینه وجود دارد. سرپرستان باید به طور دائم دروغ میگویند و به طور مداوم فریب می خورند اگر آنها به درستی رشد کنند. علاوه بر این، برای ایجاد چیزی که ما می توانیم پایه ای برای مکان هایش بنامیم، مقدار زیادی از پیش فرض در بخشی از نویسنده وجود دارد. بسیاری از استدلال به نظر می رسد عجیب و غریب است. به خواننده اعتقاد دارد چگونه افلاطون یک رکورد تاریخی طولانی و دقیق برای تماس با ما داشته است. به عنوان مثال، فرضیه های بسیاری وجود دارد که در رابطه با آموزش و پرورش نگهبانان وجود دارد که درک روانشناختی انسانی کم است. در واقع، نگهبان ها باید از بدرفتاری و بدرفتاری جلوگیری کنند، در صورتی که تمایل به تمجید از فضیلت دارند. خوب، اگر آنها در معرض بدی قرار نگیرند، وقتی آنها آن را می بینند، چگونه می دانند؟ جنبه های دیگر مراقبت و مراقبت از نگهبانان نیز از نظر استاندارد امروز به شدت تضاد دارند. اول، بسیار بیمار باید بمیرد. البته این نشانه ای از زمان بود. پزشکی اولیه بود. اما در مورد افرادی که برای مرگ میجنگند، هیچ رحمت و مهربانی وجود ندارد. این، در واقع، به معنای @ softness، @ چیزی که در نگهبانان ما نمی خواست، که به طور همزمان شجاع و خوشحال هستند، نه بر خلاف سگ خانوادگی. در واقع افلاطون این را می گوید. واردات قریب به اتفاق از خواندن تا کنون نشان داده است که تا چه حد ما به عنوان یک فرهنگ (غربی) در بیش از 2400 سال از زمان تشکیل جمهوری ها به وجود آمده است. همانطور که مارتین لوتر کینگ جونیور گفت، و من فریاد می زنم، قوس تاریخ طولانی است، اما به سمت عدالت خم می شود. من متوقف شدم 134 نمیتواند پایان یابد برای استفاده از یک خط از Candide، @ کتاب از دست من سقوط کرد. @ (AC می گوید من نباید این ترجمه را بخوانم اما G.M.A. Grubes. پس من خواهم بود.).

مشاهده لینک اصلی
اجازه دهید توضیح دهم که چرا این کتاب را به همه توصیه می کند: افلاطون احمق است. به طور جدی و مهم آن این است که شما همه را درک کنید که جامعه غربی مبتنی بر رمضان غم انگیز یک ادم احمق است. این را بخوانید، درک کنید که او شوخی نمی کند و درک می کند که افلاطون خوب است و واقعا در سرش قرار دارد. هر یک از آثار او چنین می کند: SOCRATES:Hello، من هم اکنون این نظریه را ثابت خواهم کرد! @ STRAWMAN: @ کاملا شما اشتباه میکنید @ SOCRATES:Nonsense. گوش کن، استارمن: آیا می توانیم به بیانیه ای که در قبال استدلال من مطرح شده است موافق باشیم؟ @ {در اینجا قرار دهید بیانیه ای که به شدت تضعیف شده است، اینجاست @ آن چیزی است که عدالت عادلانه @ و @ وجود دارد یک چیز به عنوان Perfect Beauty @، در میان دیگران.} STRAWMAN: @ البته این کاملا واضح است @ SOCRATES:Good! حالا که ما به راحتی از همه بحث های منطقی ضروری گذشتیم، چون ایده های دیوانه ای که از روی دیوار می توانستم به هر گونه بررسی دقیق برسیم، اجازه دهید به شما یک داستان فرضی غیر قابل پیش بینی بگویم. @ {داستان غیرواقعی فرض بلند .} STRAWMAN: @ من، خدا، سقراط! شما به طور کامل من برنده شدید! این درخشان است! نظریه های بسیار پیچیده شما باید پایه ای برای تمدن آینده غرب باشد! این عالی است! @ SOCRATES: @ هه! دستگاه لفاظی ساده من همه آنها را خراب کرده است! من الان با نوشیدن کلاه و جادوگری در بیل و تدز به ماجراجویی فوق العاده می نگریم! اخلاق داستان: افلاطون احمق است.

مشاهده لینک اصلی
تمام انتقادات افلاطون معتبر است. او استدلال های نی را بالا می برد. او مباحثات را غیرعادی می کند. او راه حل های واقعی را ارائه نمی دهد. و غیره.اما او هنوز هم، و به دلیل بسیار خوب، فیلسوف با نفوذ ترین در تمدن غربی است. او باعث می شود مردم فکر کنند اکثر نویسندگان ما امروز میخوانند که ما را متقاعد سازند تا با دیدگاهشان موافقت کنند. افلاطون، نه خیلی. او می خواهد شما را با او مخالفت کند. او می خواهد شما را با او بحث کند. او می خواهد شما را در اشتباهات خود در استدلال هایش شناسایی کند (و برخی از آنها عمدا دروغین است). به طور خلاصه، او می خواهد شما را به سخت ترین تمرینات فکری که دارد وجود دارد. او می خواهد شما را به فکر کردن و عمیقا فکر کند. چیز دیگری که در مورد افلاطون بدان پرداخته است این است که او شاعر و هنرمند نفیس است. چیزی در مورد چیزی که او می نویسد اتفاقی نیست؛ هیچ چیز اضافی وجود ندارد حتی دقیقترین لحظات ظاهری برای دلیل خوبی وجود دارد. بخشی از لذت خواندن افلاطون برای سومین، چهارمین و پنجمین بار این است که هر بار کمی بیشتر درباره آنچه که او انجام می دهیم و اینکه چرا او آن را انجام می دهد، نزدیک تر می شود تا به نابغه فوق العاده ای اش برسد و این باور نادرست ذهن

مشاهده لینک اصلی
Plato @ Republic @، یک شاهکار بزرگ اما ناقص ادبیات غربی است، بله، عمدتا معنی دارد، بعضی از آن. @ من عاقل ترین مرد دنیا هستم، زیرا یک چیز را می دانم، چیزی که نمی دانم، گفت: مرد هوشمند ... سقراط. افلاطون برای سقراط، دوست و معلمش نوشته است. معلم پس از آنکه مجبور به انجام خودکشی توسط شهروندان ناراحت کننده ی آتن (فنجانی معروف مسموم شده از کلاه)، برای فریب دادن ذهن جوانان است. سقراط باور نداشت که کتابها به عنوان سخنرانی، اشتباه بزرگ، موثر بودند. سقراط از کنترل کامل دولت بر همه چیز، زمین، مدارس، کسب و کار، خانه ها و حتی کودکان می شود که از والدینشان دور می شوند و از سوی دولت حمایت می شوند. به عبارت دیگر، شکل اولیه کمونیسم. افلاطون موافقت کرد اما ارسطو نداشت، او می دانست تنها پدر و مادر فرزندان خود را دوست دارند، که بچه ها نیاز دارند. بیشتر کتابها گفتگو میان مردان مختلف است تا نحوه ایجاد یک دولت کامل. سقراط / افلاطون می خواست یونان توسط پادشاهان فیلسوف حکومت کند. با یک ارتش حرفه ای برای حمایت از آنها. یک هدف غیر قابل دستیابی، به عنوان 24 قرن بعد، نشان داده شده است. حرص و طمع انگیزه اصلی نژاد بشر است، اما مردم در حال تلاش برای رسیدن به Utuapia @ بی حوصله و شکست برای همیشه لطفا برای؟ سقراط مرد عاقل صحیح بود.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب جمهور


 کتاب داعیه های هنر
 کتاب فیلسوف امریکایی
 کتاب فلسفه ی مراقبت
 کتاب درآمدی بر هرمنوتیک بایبلی معاصر
 کتاب عقل و جهل
 کتاب چگونه خود را نکشید